خلاصه داستان: داستان سریال جیران - قسمت 11
ملک زاده نمی تواند به راحتی حضور در مراسم خواستگاری را بپذیرد. مهدعلیا نیز تمرد دختر را تاب نمی آورد و خشم او دامن جیران را نیز می گیرد. در حالیکه شاه با بحران زن ها در حرمسرا مواجه است، ننه آشوب اسراری را برای سیاوش افشا می کند…
خلاصه داستان: داستان سریال جیران - قسمت 10
میرزا آقاخان از مهدعلیا ملک زاده را برای پسرش میرزا کاظم خواستگاری می کند. ملک زاده که همچنان عزادار مرگ امیرکبیر است با مادر مخالفت می کند. تاجی به ملک زاده توصیه می کند تا از جیران بخواهد کمکش کند و شاه را ترغیب کند تا به میرزا آقاخان جواب رد بدهد، اما مگر به راحتی می توان سد راه مهدعلیا شد؟
خلاصه داستان: داستان سریال جیران - قسمت 9
جیران که توانسته حرفش را به کرسی بنشاند همراه شاه به اردوی شکار می رود، اما او برای شکار نیامده است. بدعت جیران در کاخ ولوله انداخته. عباس میرزا برادر ناتنی شاه، حاکم قم است ولی مادرش، خدیجه چهریقی، سودای پادشاهی پسر را در سر می پروراند…اما خواجه روشن کیست و سر در آخور چه کسی دارد؟…
خلاصه داستان: داستان سریال جیران - قسمت 8
صدراعظم برای محکم تر کردن جایگاهش به فکر این است که ملک زاده را برای پسرش میرزا کاظم خواستگاری کند. سیاوش هم به قراول خانه بر می گردد و قرار است جزو ملازمان شاه به شکار بروند. جیران که به این موضوع پی می برد نگران می شود. آیا سیاوش نقشه ای دارد؟…
خلاصه داستان: داستان سریال جیران - قسمت 6
«زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می خواهد. قلعه ای می خواهد که جان پناهش باشد. برای اولاد آدم هیچ قلعه ای محکم تر از عشق نیست. بدهید همه جا جار بزنند که: ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش، پادشاه شما عاشق شد…»