خلاصه داستان: داستان سریال ساخت ایران 3 - قسمت 14
غلام و مرتضی پس از به دست آوردن اطلاعات دفترچه ستوده به ایران باز می گردند تا با شیرین معامله کنند و در ازای دادن اطلاعاتی که در دست دارند به او، پول مردم را پس بگیرند. آن ها وقتی به خانه می رسند، می فهمند یک نفر مرده است
خلاصه داستان: داستان سریال ساخت ایران 3 - قسمت 15
ستاره با توجه به اطلاعاتی که گرفته، به غلام می گوید نادر در دهه 60 در زندان بوده است، غلام می گوید اگر بتوانند یکی از هم بندهای نادر را پیدا کنند، شاید بتوانند از او اطلاعات تازه ای بگیرند. می افتند دنبال کسانی که در دهه 60، در زندان هم بند نادر بوده اند. مهسا و ستوده هم آن ها را زیر نظر دارند
خلاصه داستان: داستان سریال ساخت ایران 3 - قسمت 12
غلام و مرتضی می پذیرند به سیاوش کمک کنند. از آن طرف ستوده توانسته رد همسر یکی از سارقان دهه 60 را در استانبول بزند. او به همراه مهسا به دیدار زن می رود تا اطلاعات بیشتری را از سرقت لوح های هخامنشی به دست بیاورد
خلاصه داستان: همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت
خلاصه داستان: داستان سریال نیسان آبی - قسمت 2
رضا امانتدار خوبی نبود و از نیسان آبی بخوبی مواظبت نکرد! حالا رضا خرسند مانده و این غم بزرگ که چطور ماجرا را به جمشید بگوید که او پٓس نیفتد. البته قضیه پیچیده تر ازین حرفهاست...